یا رحمان
هنوز یاد نیست
فقط دیگران دیدن را دیدیم
اما اندکی قبل خود دچار شدیم
یک خواب شیرین
سپس غمی جانکاه
آنچه نمی خواهیم در انتظار
سخت و ناهموار
هرچه هست خواست اوست
سختی و نرمی
شیرینی و تلخی
ما چکاره ایم
..... تمام....
لایق نیم چیز گفتن
شرایط در گذر و ما چون تکه ای باد
هنرمان همین است
نه هیچ هستیم
نه می توانیم باشیم
تکه های باد
نکته های ظریف
شاید روزی بیایم و خود را جمع کنیم
... شاید بیایم
فقط شاید
شما امید نبندید
خواهرم تحمل کن
ما هم صبر می کنیم
امید که بتوانیم از عهده برآیم
انشاء الله که راه نجاتی او بسازد
او سازنده است
هرطور که صلاح ببیند.
بنام یکتا
جملگی این را بدانیم که چه هستیم
نه اینکه بخواهیم بدانیم
کی بودیم؟
کی نبودیم؟!
چقدر سبک و چقدر بزرگ بودیم؟!!
هم قدمان را بخواهیم.
نه بخواهیم کوتاه کنیم!
همسفر نیاز داریم.
بی نیاز سفر نیستیم!
شاید...
.... روزی برسد که ما نرسیده باشیم!
چون درگیر خود نبودیم
درگیر گیر دادن به دیگران بودیم!
این ماه پیشانی ماه تدارک خود بودن و خود دیدن
چگونه بودن و چگونه ماندن
پیشانی سنگ زدن بر پیشانی گمراه کننده!
... چه من.
چه دگر من!
یا حق
با تسلیت اربعین حسینی(علیه السلام) به عاشقان پاکباز و عارفان اهل راز و شیعیان آن سرور و مولای آزادگان جهان
***
برگشتم از رسالت انجام دادهام
زخمیترین پیمبر غمگین جادهام
ناباورانه از سفرم، خیل خارها
تبریک گفتهاند به پای پیادهام
یا نیست باورم که در این خاک خفتهای
یا بر مزار باور خود ایستادهام
بارانم و ز بام خرابه چکیدهام
شرمنده سه ساله از دست دادهام
زیر چراغ ماهِ سرت خواب رفتهام
بر شانه کجاوه تو سر نهادهام
دل میزدم به آب و به آتش برای تو
از خیمهها بپرس که پروانهزادهام
چون ابر، آب میشدم از آفتاب شام
تا ذرهای خلل نرسد بر ارادهام
***
رضا جعفری